تأثیر ابن‌سینا بر وجودشناسی دنس اسکوتوس

نویسنده

استادیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

چکیده

تبیین تأثیر آراء ابن‌سینا بر افکار اسکوتوس و مقایسه دیدگاه‌های این دو متفکر در زمینه مباحث وجودشناسی از بایسته‌های بازخوانی فلسفه مَدرسی اسکوتوس و از لوازم شناخت جایگاه تفکر فلسفی ابن‌سیناست. به‌رغم این‌‌که هر دو متفکر در گستره افکار فلسفی خود به نحوی تحت تأثیر ارسطو و سنت مشاء بوده‌اند و بالطبع شباهت‌های فراوانی در آراء این دو متفکر وجود دارد، ولی تفاوت‌هایی نیز میان آن دو قابل طرح و بررسی است. از این جهت زمینه منطقی برای مقایسه آراء این دو اندیشمند وجود دارد، البته باید توجه داشت که به هر حال اسکوتوس در فضای فکری مسیحیت می‌اندیشیده، در حالی‌که شالوده فکری ابن‌سینا مبانی اسلامی است و این تفاوت فضا و فرهنگ را ضمن هر مقایسه‌ای همواره باید مدّنظر داشت، چنانچه گاهی برخی دواعی و انگیزه‌های دینی و کلامی در مباحث وجودشناختی اسکوتوس تأثیر خود را نشان می‌دهد. اسکوتوس در مباحث وجودشناختی، مانند لحاظ «موجود» به مثابه موضوع اصلی مابعدالطبیعه و بهره‌گیری از دلایلی همانند، در اثبات این مدعا، توجه به مفاهیم اولیه و ثانویه، صفات موجود، عدم لحاظ موجود به مثابه «جنس» موجودات، اشتراک معنوی مفهوم موجود و لحاظ تشکیک یا درجات شدت و ضعف در حقیقت موجود، و سرانجام تمایز وجود و ماهیت، کاملاً تحت تأثیر ابن‌سینا قرار دارد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

The Influence of Ibn Sina on the Ontology of Duns Scotus

نویسنده [English]

  • Mahdi Abbaszadeh
Assistant Professor of Research Institute of Islamic Culture and Thought
چکیده [English]

Explanation of Inb Sina’s influence on the thoughts of Scotus and comparison of the views of these two thinkers in discussions about ontology is one the necessary steps in reading again the scholastic philosophy of Scotus and requisites of understanding the place of Ibn Sina’s philosophical thinking. Despite the fact that both thinkers in the extension of their philosophical thinking somehow have been under the influence of Aristotle and prepatetic tradition and naturally there are many similarities in the ideas of these two thinkers, but there are also differences between them which can be proposed and investigated. In this regard there is a logical ground to compare the ideas of these two thinkers. Of course, it should be noted that in any case Scotus has been thinking in the climate of Christian thought while the basis of Ibn Sina’s thinking is Islamic foundations and this difference of climate and culture should always be taken into account in any comparison, so that sometimes some religious and theological motives and incentives shows its influence in ontological discussion of Scotus. Scotus in ontological discussions such as considering “Existent” as the principal subject of metaphysic and using the similar reasons in proving this claim, attention to primary and secondary concepts, attributes of existent, not considering existents “genus” of existents, univocity of the concept of existent and considering analogical gradation or degrees of intensity and weakness in the nature of existent and finally distinction of being and quiddity is completely under the influence of Ibn Sina.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Existence
  • existent
  • quiddity
  • ontology
  • metaphysics
  • univocity
  • transcendental

عنوان مقاله [العربیة]

تأثیر ابن‌سیناء على علم الوجود لدى دنیس اسکوتوس

چکیده [العربیة]

یعد تبیین أثر آراء ابن‌سیناء على أفکار اسکوتوس و مقارنة وجهة نظریهما فی مجال مواضیع علم معرفة الوجود من ضروریات اعادة الدراسة الفلسفة المدرسیة لدى اسکوتوس، و کما هو من مستلزمات معرفة مکانة الفکر الفلسفی عند ابن‌سیناء. و هناک اختلافات بین هذین المفکرین تستحق الطرح و الدراسة، هذا وعلى الرغم من تأثر کل منهما بارسطو و السنة المشائیة و الذى أدى بدوره فی التشابه الکثیر بین آرائهما، و لهذا یتوفر المجال المنطقی المناسب لمقارنة آراء هذین المفکرین .
و طبعا یجب ألا نتجاهل نشأة اسکوتوس فی بیئة فکریة مسیحیة، فی حال أن ابن‌سیناء کان فی أساسه الفکری ملتزما بالمبادئ الاسلامیة، و هذا الاختلاف البیئی و الثقافی یجب أخذهما فی الاعتبار عند أی مقارنة. کما نجد ظهور آثار بعض الدوافع الدینیة و الکلامیة فی مواضیع معرفة الوجود لاسکوتوس.
غیر أن اسکوتوس قد تأثر بابن‌سیناء تأثرا تاما فی مواضیع علم الوجود کاعتبار «الموجود»، بمثابة موضوعه الرئیسی لوراء مابعد الطبیعة، و الاستعانة بالأدلة المماثلة لاثبات هذا الادعاء، کما نلاحظ أن هذا التأثیر قد امتد إلى الاهتمام بالمفاهیم الأولیة و الصفات الموجودة و عدم اعتبار "الموجود" جنساً للموجودات، و الاشتراک المعنوی لمفهوم الوجود و اعتبار التشکیک أو مراتب قوته و ضعفه فی حقیقة الموجود. و أخیرا ً تمایز الوجود عن الماهیة.

کلیدواژه‌ها [العربیة]

  • الوجود
  • الموجود
  • الماهیویة
  • علم معرفة الوجود
  • ما وراء الطبیعة
  • الاشتراک المعنوی
  • الاستعلاء