یادگیری، علاوه بر آنکه در روانشناسی از جایگاه مهمی برخوردار است، در بحثهای نظری و کاربردهای عملی در تعلیم و تربیت نیز دلالتهای برجستهای دارد. ابنسینا دراینباره آرایی را طرح مینماید که هم با فرهنگ اسلامی سازگار است و هم میتواند در تدوین نظریه تربیتی بومی در دوران معاصر کارآمد باشد. وی یادگیری را آموختن مطلبی میداند که برای یادگیرنده نادانسته بوده است و برای آن سه قسم را مطرح میکند: یادگیری مستقیم و بیواسطه، یادگیری با واسطه عقلی و یادگیری با واسطه وهمی. از میان این سه نوع، آنچه میتواند در بومی کردن روانشناسی یادگیری نقش مهمی ایفا کند، قسم نخست یادگیری است که در روانشناسی یادگیری معاصر نادیده گرفته شده است. ابنسینادر تبیین فرآیند یادگیری نیز معتقد است، فعالیتهای تعلیم و تعلم تنها زمینهساز یادگیری میباشد و علت اصلی یادگیری، افاضه علوم از عقل فعال است. وی علاوه بر استعداد از عوامل مؤثری چون اشتغال و دلبستگی نفس و نیز قدرت و شرافت آن نام میبرد که در روانشناسی معاصر مورد غفلت واقع شده است. توجه به این نکات میتواند بر غنیسازی تحقیقات معاصر درباره یادگیری بیفزاید.